نخستین بار اصطلاح داروغه (واژه مغولی به معنای رئیس) در دوره مغولهای ایلخانی (654- 750ق/ 1256- 1349م) پدید آمد و رفته رفته جایگزین اصطلاح شحنه (نگهبان و پاسبان شهر) شد و تا اوایل دوره مشروطیت (1324ق/ 1906م) باقی ماند.1
این منصب از دوره تیموری تا قاجار، به تناوب دارای اختیارات سیاسی و قضایی شد. داروغه به عنوان حاکم شهر یا ایالت، معمولاً با مقوله نظم و امنیت عمومی جامعه در ارتباط بود. در دوره قاجار تا پایان عصر ناصری (1212 تا 1313ق/1۷96 تا 1۸96م) همچنان نقش اساسی، در تامین نظم و امنیت عمومی جامعه داشت. در دوره قاجار در مقایسه با ادوار پیش ، منصب داروغه از نظر ساختار و محتوا دچار تغییر شد و تا حد چشمگیری تنزل یافت؛ اما اهمیت و نفوذ خود را در امور عمومی نظم و امنیت جامعه که مهمترین کارکرد آن بود، حفظ کرد.
داروغه از اواخر دوره ناصری بهتدریج با تنزل جایگاه مواجه شد. علت این امر شتابگیری روند نوسازی و تجدد متاثر از غرب و ورود برخی نهادهای نظامی جدید تامینکننده نظم عمومی بود؛ سرانجام نیز در سالهای پایانی دوره قاجار و آغاز عصر پهلوی بهکلی از میان رفت. 2 داروغه در دورههای تاریخی مختلف به صاحب منصبهای گوناگون نیز گفته میشده است، مانند حکام شهرها، حکام پایتخت، سرپرست منشیان ادارات، سرپرست فراشخانه (داروغه فراشخانه) و دفترخانه (داروغه دفترخانه) و رئیس شبگردان و پاسبانان شهر یا نظمیه (شهربانی).
بازارهای شهرهای بزرگ نیز داروغه داشتند که بر امور بازار نظارت میکردند. در دوره قاجار داروغگان بازار مانند مُحتَسِب، گرانفروشان را تنبیه و جریمه میکردند. زندان شهر تهران هم زیر نظر داروغه بود. در عهد ناصرالدین شاه قاجار نظم و امنیت شهرها به عهده داروغه بود که زیر نظر ادارهای به نام «دیوان بیگی» (اداره حکومتی یا فرمانداری) که در رأس آن بیگلر بیگی (فرماندار حاکم) قرار داشت انجام وظیفه می کرد و واحدهایی که در اختیار داروغه بود، محتسب، شحنه، گزمه، شبگیر، نامیده میشدند. در عصر تیموری وصفوی، داروغه ها بیشتر از بین طبقات اشراف نظامی انتخاب می شدند ؛ اما از دوره قاجاریه ، از لایه های فروتر و نسبتاً گمنام جامعه برگزیده می شدند ؛ ولی هنوز نقشی تاثیرگذار، در مسائل عمومی نظم و امنیت جامعه ایفا می کردند. در زمینه قضایی و انتظامی منصب داروغه در دوره قاجار، بیشتر تا دوره ناصری نقش پررنگ و تاثیرگذار داشت؛ داروغه شهر مهم ترین وظیفه را درجلوگیری از وقوع دزدی و مفاسداجتماعی و کشف اجناس گم شده داشت و در کل، حفظ و حراست شهر از هرگونه هرج ومرج و رفتارهای خلاف عرف و شرع برعهده وی بود. با توجه به گزارش های موجود ، به نظر می رسد در مسائل مربوط به صدور احکام قضایی و اجرای این احکام، دردوره قاجار عملاً داروغه شهر دارای اختیاراتی نبود.
بنابراین داروغه شهر معمولا بعد از کشف هرگونه سرقت یا قتل، عاملان و عوامل آن سرقت یا جنایت را به حاکم شهر یا دیوان بیگی معرفی می کرد و منتظر صدور حکم می ماند. در مو اقعی که حاکم یا سایر مناصب عالی رتبه تر، مبادرت به اجرای حکم می کردند داروغه در اجرای حکم دخالت نمی کرد. 3
|